روشنایی زندگی ما

سلام عسلم

عشقم خیلی وقته نتونستم برات چیزی بنویسم چون اینترنت خونه مشکل داشت . نازنینم این اواخر دوبار مریض شدی بخاطر همین من خیلی درگیر بودم وخیلی ضعیف شدی عوضش ماشاله حرف میزنی عین بلبل یا بهتر بگم طوطی . هم حرفارو تکرار میکنی . دیگه اسم اشیا ، جاشون تو خونه ، کاربردشون همه چیز و میدونی کلی حرف میزنی به عمه افسانه میگی عمه اسان به عمه اعظم میگی عمه بیب بیب چون همیشه تورو با ماشین میبره بیرون کلی رقاصی . تا آهنگ میشنوی با ریتمش میخونی و میرقصی . اسامی رو بلدی وبدون اشتباه میگی به پدرجون میگی علی هرچی هم ما بهت میگیم زشته بگو پدرجون باز میگی علی اونم برات غش میکنه . حدود 12 تا دندون داری واکسیناسیونت تکمیل شده . کاملا راه میری حتی میدویی . عاشق بیرون ...
17 اسفند 1393
1